شاید شرایط هایی که در زندگی با آنها مواجه می‌شویم موجب احساس ترس در ما بشود که این امکان دارد از وجود نوعی تهدید و همینطور علیه امنیت و سلامت خودمان یا فرد مورد علاقه ما به سرچشمه گرفتن برسد که ممکن می باشد عکس العمل ما نسبت به این تهدید کننده باشد ولی در هر صورت قابل فهم می باشد.

با گرفتن برخی از اقدامات می‌توانیم از سلامت خود مواظبت کنیم و ترس خود را کم کنیم که عموماً به محض از میان برداشته شدن تهدید ترس را کنار خواهیم گذاشت و روال معمول زندگی خود را پیش می بریم.


ولی تجربه یک شخص مبتلا به فوبیا از ترس اینگونه نمی باشد. فوبی موجب می‌شود که اشخاص مبتلا به آن از مسئله های بخصوصی که اطرافیان علتی برای ترسیدن از آنها مشاهده نمی کنند بترسند.

ترسی که یک مبتلا به فوبی به تجربه کردن می‌پردازد او را از پای درآورده و غیر قابل مدیریت می باشد و به همین خاطر او برای دوری کردن از چیزی که موجب ترس و نگرانی در او می‌شود به دردسر خواهد افتاد. به عقیده ی اطرافیان ترس او و عکس العمل در برابر آن کاملا به دور از منطق و غیر قابل فهم می باشد.

اگر این را بدانید که فوبی تا چه اندازه در جامعه شایع و معمولی می باشد مطمئناً حیرت خواهید کرد. فوبی در مردان و زنان با انواع گروه های سنی و سابقه های متعدد مشاهده خواهد شد.

فوبی انواع متعددی را درا می باشد و آنها بسیار می باشند به طور مثال ترس از پرواز یا ترسیدن از حیوانات و یا حشرات به خصوص و برخی از آنها معمول تر می باشند به طور مثال بعضی از اشخاص از روبرو شدن با مردم خواهند ترسید(فوبی اجتماعی) که این نوع ترس از ترک کردن آرامش منزل خود( گذر هراسی)یا ترس از حاضر شدن در فضاهای بسته می باشد.


هر یک از مبتلایان به فوبی آن را به طریقه ی فردی خود تجربه خواهند کرد. این طرق تعداد این علائم های معمولی دارا می باشد که آثار صدمه دهنده‌ی بر بدن دارد و امکان دارد یکی از عوامل تهوع و گیج شدن و همینطور تپش پیدا کردن در قلب را موجب شود.

برخی اوقات به این علائم ها حمله ترس اطلاق خواهد شد و وقتی که شخص در این مرحله ترس واقع بشود درست فکر کردن برای او سخت خواهد شد و امکان دارد با ناامید شدن خواهان رهایی از شرایط یا چیزی باشد که موجب آشکار شدن چنین عکس العملی از طرف او شده است .

امکان دارد شخص بسیار نگران بشود و به علت خود حمله ترس ، وحشت کرده و باور کند که از نظر جسمی دارای مشکل می باشد.

منبع:مشاورانه

بعضی از مبتلایان بیان می‌کنند که در اولین تجربه ای که از فوبی دارا می‌باشد تصور می‌کنند که لحظه مرگ آنها فرارسیده است و یا یک حمله قلبی حقیقی به مبتلا شدن رسیده اند ولی بعد از انجام دادن آزمایش ها توسط پزشکان متوجه شده‌اند که چنین چیزی نمی باشد.

بعد از رفع شدن ترس شخص نگران این می باشد که اگر مسئله مشابهی به وجود آید به چه صورت قادر به مدیریت کردن آن می‌باشد.

به ندرت متوجه خواهد شد که از فعالیت ها یا مکان هایی که موجب شروع حمله ترس خواهد شد خود به خود دوری خواهد کرد و اگر گذرهراسی دارا باشد بیش از پیش در تنهایی خود باقی خواهد ماند.

اگر ترس از روبرو شدن با مردم را دارا باشد تا آنجایی که بتواند از تماس و ارتباط برقرار کردن با اطرافیان دوری خواهد کرد و بعضی از اشخاص مبتلا به فوبی بیان می‌کنند که وقتی که پستچی به منزل آنها می‌آید پنهان خواهند شد یا وقتی که شیشه پاک کن پیدایش می‌شد به طرزی از اتاق به خارج شدن می‌پرداختند .

اگر زنگ در یا تلفن صدا می‌کرد یک ترس حقیقی در آنها به وجود می‌آمد که در آخر وقتی که فرد مبتلا از جمع دوستان و همینطور فعالیت های مربوط به آن دور می شود بیشتر و بیشتر تنها و همینطور گوشه گیر خواهد شد.


مسئله دیگری که متوجه شدن آن برای اطرافیان سخت می‌باشد این می باشد که مقابله کردن برترس توسط اشخاص مبتلا بسیار دشوار می باشد و مطمئناً تصمیم به انجام دادن کاری و همزمان به راحتی بر ناتوان بودن خود بسیار عاجز کننده می باشد.

بعضی از اشخاص مبتلا بیان کرده اند که روزها و ساعتها منتظر فردی می نشینند تا او برسد و با او گفت و گو کنند تا در این صورت بتوانند در خود تغییر و تحولی به وجود آورند خود شخص هرگز به تنهایی قادر به ترک کردن منزل نمی باشد.

همینطور مبتلایان به فوبی از ناراحتی هایی که بیماری آنها برای اطرافیان و آشنایان به وجود می آورند احساس گناه به آنها دست خواهد داد.

این اشخاص از این که نمی توانند شاهد رشد کردن فرزندان خود باشند و از این که نمی توانند آنها را از مدرسه برگردانند یا در گردهمایی‌های والدین به شرکت کردن بپردازند رنجیده می شوند .

شاید علت آن این باشد که اشخاص مبتلا به فوبی برای انجام دادن کارهایی که به عقیده آنها غیرممکن می‌باشد تا حد فراوانی بر روی کمک اطرافیان موجب تنش خواهد شد به دلیل اینکه امکان دارد مبتلایان را مرتب کنند. اطرافیان به این روش و احتیاج به کمک آنها احساس بدی دارند و رنجیده خواهند شد.


اشخاص مبتلا به فوبی از شرایط خود بسیار آزرده می باشند و بعضی از مبتلایان بیان می‌کنند که این بیماری برای آنها وحشتناک به حساب می‌آید و همیشه احساس خستگی و بی برنامه بودن و همینطور بی انگیزه بودن دارند و تنها چیزی که خواهان آن می باشند این می باشد که به رختخواب بروند و خود را پنهان کنند.


نقش خانواده و اطرافیان در مدیریت کردن و معالجه ی فوبی با نشان دادن صبر و همینطور درک کردن احساسات دوستان و آشنایان چرا فردی در مقابل محرک بخصوصی با این گونه نگرانی و تشویش عکس العمل از خود نشان می دهد.

کار بسیار سختی می باشد ولی تلاش کنید قبول کنید که ترس آنها حقیقی می باشد و تلاش بر قانع کردن آنها به اینکه کار آنها افراطی می باشد فقط مبتلایان را بیشتر نگران خواهد کرد و موجب شرمندگی آنها خواهد شد که تلاش کنید به دوست بیمار خود یاری بدهید تا در مورد احساسات خود گفت و گو کند یا در مورد راه حل های کمک کردن به آنها هنگام روبرو شدن با ترس با آنها بحث کنید.

برای آنها بسیار پر اهمیت می باشد که بدانند فردی می باشد که از آنها محافظت و همینطور پشتیبانی کند.


می‌توانید با بردن فرد به محیط هایی که به تنهایی در آنجا حاضر نمی باشد به او یاری خواهید کرد و قرار ملاقات گذاشتن با دکتر رفتن به گروه های خود امدادی برای آنها حکم جنگ را دارا می باشد.

تا هنگامیکه این احساس را داشته باشند که خودشان قادر به انجام دادن این کارها می باشند شما هم باید با آنها همراه بشوید.

برای پیش گرفتن طریقی که دوست یا آشنایی بیمار شما آماده باشید و فریب دادن فرد و غافلگیر کردن او از راه روبرو شدن با واقعیتی که آمادگی مواجه شدن با او را ندارد موجب افزایش پیدا کردن استرس و نگرانی در خواهد شد.

اجازه بدهید شیوه خودش را به پیش بگیرد و امکان دارد تا حد فراوانی به یاری و پشتیبانی شما برای دست پیدا کردند آنچه که می‌خواهد احتیاج داشته باشد و اگر فرد مبتلا به فوبی قادر به انجام دادن وظیفه های معمولی خود نمی باشد تلاش نکند که مدیریت کردن امور را به دست بگیرد .

این عوامل موجب از دست رفتن اعتماد به نفس در او و بی اعتماد شدن او نسبت به اطرافیان خواهد شد.